یکی از جنایتهای که در تاریخ معاصر به وقوع پیوسته و قلب تمامی انسانهای دارای وجدان بیدار و بالاخص شیعیان را بشدت جریحه دار نموده ، تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام می باشد . هرگاه شخصی پس از سفر حج به میان هموطنان مراجعت می نماید از بغضی عمیق پرده برمی دارد ، که دل همه را به درد می آورد و آن چیزی نیست جز حکایت غربت ائمه بقیع .
حدیث غربت
ویران سازی قبور ائمه بقیع توسط وهابیت سند رسوایی این گروه ضاله و نشانگر حقانیت اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام است.
روز هشتم شوال 1344 هجری قمری، قبرستان مقدس بقیع در شهر مدینه، به دست پیروان گروه وهابیت، به ویرانه ای تبدیل شد. ویران سازی قبرهایی که پله های آسمان بود، ریشه در افکار منحرف و دور از اسلام داشت؛ افکاری که با برداشت های سطحی و جدا از معارف اهل بیت علیهم السلام همراه بود و آثار ناپاک آن، همچنان دامن پاک جامعه اسلام را لکه دار کرده است.
این حادثه ننگین و این تقابل آشکار با اسلام و شیعه در تاریخ به عنوان سند رسوایی پیروان فرقه ای ضاله و عاری از خرد ثبت شد و مظلومیت اسلام و دین پیامبر خدا را بیش از پیش در بین مردمان حق دوست آشکار کرد.
با ویران سازی قبور ائمه بقیع آسمان گریست و عرش به لزره افتاد و اما حجاب سنگدلی مانع از دیدن خورشید در دل این کافران شد و آنان همچنان به آزارهای خود ادامه دادند با امید بر اینکه بر حق اند غافل از آنکه واژه حق از عداوت و سنگدلی آنان در هراس و گریز است.
در احادیث بسیاری چه از نظر شیعه و چه از نظر اهل سنت آورده شده است که پیامبر و حتی امامان علیهم السلام ، سخن کسانی که به آنها از دور و نزدیک سلام می دهند، می شنوند و به آنها پاسخ می گویند و حتی اعمال ملت بر آنها عرضه می شود
پیشینه گمراهی
درباره آیین وهابیت که چنین ننگی را بر دامن هستی نقش زد می توان گفت این آیین توسط محمدبن عبدالوهاب پایه گذاری گردید. محمدبن عبدالوهاب از آغاز کودکی سخنانی درباره توحید، توسل، زیارت قبور و غیره به زبان می آورد. وی پس از سفر به مدینه و بصره و آشنایی با افکار ابن تَیْمِیّه در اظهار عقاید خود راسخ تر گردید. تا اینکه، این آیین انحرافی را پدید آورد. با تشکیل حکومت وهابی آل سعود، وهابیان به هر شهری که وارد می شدند آثار و بناهای تاریخی و مذهبی آن شهر را خراب می کردند. وهابیان برای بار نخست در سال 1221 ه.ق بخشی از بناهای قبرستان بقیع را ویران کردند و سپس با تسلط خود بر حجاز در شوال 1344 ه.ق کلیه بناهای مذهبی را ویران و اشیاء قیمتی آن را به تاراج بردند.
بقیع
پیروان تند رو و افراطی فرقه وهابیت، به نظر "ابن تیمیه" مبنی بر اختصاص عبادت به آنچه اسلام در قرآن و سنت مقرر داشته، اکتفا نکردند بلکه امور عادی را نیز خارج از حوزه اسلام می دانستند، به همین مناسبت، دخانیات را حرام و کسی را که دود استعمال می کرد مشرک می دانستند. وهابی ها به دعوت اکتفا نکردند بلکه با مخالفان خود به جنگ می پرداختند و معتقد بودند که این جنگ، علیه بدعت ها است. وهابیون پس از تسخیر هر شهری، ضریح ها و قبرهای شخصیت های مذهبی آن شهر را ویران می کردند. پاره ای از اروپایی ها به آنان لقب ویران کنندگان معابد دادند. آنان چون بر حجاز دست یافتند تمام قبور صحابه را با خاک یکسان کردند. آنان به ظواهر اسلام معتقد بودند و توجه به غیر از ظاهر اسلام را کفر و ارتداد می دانستند.
درباره چگونگی تخریب بقیع ایوب صبری پاشا، تخریب قبور بقیع را چنین نگارش می کند:
آل سعود پس از محاصره طولانی شهر مدینه و پیدا شدن آثار تسلیم مردم شهر، شروطی چون پذیرش آیین وهابیت و پرستش خداوند بر اساس احکام، تخریب قبور و بارگاه و مقابری که در داخل مدینه است، ترک آیین نیاکان خود و گرویدن به آیین وهابیت و عمل به احکام آن، هدر رفتن جان و مال مسلمانان در صورت عدم پذیرش آیین وهابیت را اعلام نمودند، که البته آل سعود پس از پذیرش این شروط از طرف مردم، تخریب گنبد و بارگاه قبور را به عهده خود مردم گذاشتند و مردم به دلیل محاصره شدید اقتصادی و سختی های فراوانی که متحمل شده بودند، مجبور به تخریب بقیع شدند. و این ها تنها نمونه ای از وحشی گری این قوم به ظاهر دین مدار است.
آل سعود پس از محاصره طولانی شهر مدینه و پیدا شدن آثار تسلیم مردم شهر، شروطی چون پذیرش آیین وهابیت و پرستش خداوند بر اساس احکام، تخریب قبور و بارگاه و مقابری که در داخل مدینه است، ترک آیین نیاکان خود و گرویدن به آیین وهابیت و عمل به احکام آن، هدر رفتن جان و مال مسلمانان در صورت عدم پذیرش آیین وهابیت را اعلام نمودند
نزاع بر سر چیست؟
مهم ترین و بزرگ ترین اشکالی که وهابیان به مسلمانان وارد دانسته و با تمام توان به مبارزه با آن برخاستند، مسئله توسل و زیارت معصومان به خصوص پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می باشد. وهابیان معتقدند که نمی توان به مرده تَقرّب و توسل جست، از این رو هر گونه حیات و علم و آگاهی را حتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نفی می کنند. اما در احادیث بسیاری چه از نظر شیعه و چه از نظر اهل سنت آورده شده است که پیامبر و حتی امامان علیهم السلام ، سخن کسانی که به آنها از دور و نزدیک سلام می دهند، می شنوند و به آنها پاسخ می گویند و حتی اعمال ملت بر آنها عرضه می شود.
از آیات قرآن این گونه استفاده می شود که وسیله قرار دادن انسان صالح در پیشگاه خدا و طلب چیزی از خداوند به خاطر او به هیچ وجه ممنوع نیست و با توحید منافاتی ندارد. در آیه 64 سوره نساء می خوانیم:
"اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهی شدند) به سراغ تو می آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش می کردند و تو نیز برای آن ها طلب عفو می کردی، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند".
همچنین در آیه 97 سوره یوسف می خوانیم که:
"برادران یوسف از پدر تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند برای آنها طلب اسغفار کند و یعقوب نیز پذیرفت".
در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پدرش آمده که تأثیر دعای پیامبران را درباره دیگران تأیید می کند. در روایات بسیاری نیز بر این مسئله تأکید شده است.
در واقع وهابیت با اعتقادات افراطی که در هیچ دین و مذهبی پذیرفته نیست هیچ گاه نمی تواند با ادله و دلایل دینی و فقهی مبتنی بر اسلام ادعای داشتن دین یا مذهبی را داشته باشد چرا که بر اساس آیات و روایاتی که وجود دارد اسلام دینی صلح طلب و حق جو مبتنی بر انسانیت و عدالت است و آرزوی سعادتمندی انسان ها را در بر دارد بنابراین نمی تواند گروهی ضاله و گمراه را که جان انسان های بی گناه را می گیرند و قبور مقدسی را که به هیچ انسانی آزار نمی رساند و در واقع پایگاه معنوی انسان ها هستند را به ویرانه تبدیل می کنند را دیندار نامید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ